میلیون ها محتوا و خبر اقتصادی و معیشتی به صورت افسارگسیخته میهمان ناخوانده افکار عمومی ما هستند
اگر در کشور بازارها آرام باشند و نرخ تورم هم همچون سال های گذشته باشد و برای سال بعد انتظار افزایش غیرمنتظره ای وجود نداشته باشد، شما یک سال صبر می کنید تا یک خودروی جدید بخرید؛ اما اگر ببینید قیمت ها در همه بازارها و بخصوص در بازار خودرو در حال افزایش است، ممکن است در تصمیم خود تجدیدنظر کنید. ممکن است بسیاری دیگر از افراد نیز مانند شما فکر کنند، یعنی تصمیم بگیرند خرید خود را جلو بیندازند و قبل از اینکه قیمت ها افزایش یابد، خودروی مورد نیاز خود را خریداری کنند.
اگر تعداد زیادی از افراد به جای سال آینده اکنون تصمیم به خرید خودرو بگیرند، خودروسازان با افزایش ناگهانی تقاضا روبه رو خواهند شد و از آنجا که قادر به پاسخگویی به همه این تقاضاها نیستند، قیمت های خود را بالا خواهند برد که قیمت های بالاتر در مقیاس کلان منجر به افزایش نرخ تورم خواهد شد. افزایش تورم باعث می شود مردم باور کنند که قیمت ها باز هم افزایش خواهد یافت. در کشوری مانند ایران که نرخ های بالای تورم و حتی چند برابر شدن برخی کالاها و خدمات طی یک سال امری عادی و ویژگی ثابت اقتصاد ایران است، شکل گیری انتظارات تورمی بسیار سریع و خنثی کردن آن سخت است.
در میان اصلی ترین و مهم ترین عوامل به وجود آورنده تورم یعنی افزایش کسری بودجه دولت، افزایش حجم نقدینگی، افزایش نرخ ارز، کاهش رشد اقتصادی و وجود انتظارات تورمی؛ الزام است که نقش بیشتری برای پدیده انتظارات تورمی قائل باشیم، چرا که یکی از مهم ترین عوامل تشدید تورم و تلاطم قیمت ها است. به عبارتی در هر بسته سیاستی برای کنترل تورم باید انتظارات تورمی را پررنگ تر دید زیرا چنانچه انتظارات تورمی در جامعه شکل گیرد موجب افزایش همزمان تقاضا و کاهش عرضه می شود و به این ترتیب موجب تشدید افزایش قیمت ها خواهد شد و به دلیل تصور افزایش قیمت ها در آینده، پول نقش و اهمیت خود را از دست می دهد و تب خرید بالا می رود و به دنبال آن خرید و فروش حالت غیرمنطقی به خود گرفته و مصرف دچار تغییرات اساسی خواهد شد.
اما آنچه مشخص است این بیان است که گاهی انتظار تورمی از دیگر عوامل تورم نقش جدی تری دارد، بنابراین از این منظر دیگر موضوعات اقتصادی نیز اینگونه است و حوزه افکار عمومی زمانی که برنامه ای برای موضوع افکار عمومی یا به بیان بهتر مردم و مسائل اقتصادی وجود ندارد یا در حد چند گفت و گوی تلویزیونی انجام می شود، نباید انتظار داشت که اقدامات میدانی اثر جدی داشته باشد.
به عنوان مثال وقتی میلیون ها گفت و گو حول قیمت دلار در فضاهای مختلف از فضای عمومی تا شبکه های اجتماعی در حال تحلیل است، بعید است تزریق ارز بیشتر اثر بسیار شگفتی در بازار بگذارد. بدون شک نیروی افکار عمومی و مردم که حتما تمام آن در قالب رسانه های رسمی نیست بسیار قوی تر از دیگر عوامل است.
فقط در بازه یک ساله شروع دولت سیزدهم در بستر شبکه های اجتماعی میلیون ها محتوا در موضوعات اقتصادی منتشر شده است، که با دید منصفانه می توان گفت آنقدر این محتواها متنوع و زاویه دار هستند که بدون شک هیچ مدیریتی تا به حال در این موضوع شکل نگرفته است، شاید بزرگترین مشکل اغلب برنامه های اقتصادی دولت های مختلف این بوده که دغدغه اجرایی هر به اصطلاح جراحی اقتصادی آنقدر آنها را به خود مشغول کرده که پیوست رسانه و افکار عمومی فراموش شده است. این درحالی است که هر اقدامی باید مقدم به آن اقدام شکل بگیرد و اجرا بشود.
اینکه هر روز بخشی از کار مسئولان تکذیب است از جدی ترین نشانه های این نبود برنامه جامع رسانه ای است، صورت های تک بعدی مانند توجه صرف به رسانه های رسمی مانند صداوسیما و حتی توجه تک بعدی به شبکه های اجتماعی بدون شک گره گشا نیست، بنابراین پیش از اجرایی شدن هر برنامه اقتصادی باید بسته پیوست رسانه اش اجرا شود، هیچ بسته ای وظیفه صرفا اطلاع رسانی ندارد و بایستی مردم را قانع کند.اینکه محتوایی منتشر شود که نشان دهد با یارانه مردم سود هم می کنند بدون شک در افکار عمومی هیچ جایی ندارد اما اینکه به مردم قبل از اجرایی شدن گفته شود «کشور برای برقراری عدالت، چاره ای جز این ندارد» شاید در قالب یک برنامه جامع رسانه ای مفیدتر باشد.
با بررسی داده های شبکه های اجتماعی در بازه یک سال گذشته به این مهم می رسیم که در حال حاضر ذهن مردم بیش از هر زمان دیگری درگیر موضوعات معیشتی و اقتصادی است که این موضوع هم معلول کنش های اقتصادی مانند افزایش قیمت هاست که در آن قرار داریم و هم علت اتفاقات و انتخاب های اقتصادی است که به افزایش قیمت ها می انجامد.
به بیان بهتر میلیون ها محتوای شبکه های اجتماعی و میلیون ها گفت و گوی رودرروی مردم در زمان حاضر متمرکز به موضوعات اقتصادی است اما آنچه مشخص است مسئولان بیشتر فکر مدیریت قیمت ها هستند به همین خاطر نیز اقدامات میدانی برای اقناع افکار عمومی جدی به نظر نمی رسد، شاید بایستی در کلان نگاه مسئولان سهم افکار عمومی و دغدغه های مردم را بیشتر مورد توجه قرار داد و به مسئولان در سطوح مختلف یادآوری کرد که به جای اقدام برای کنترل قیمت ها به همکاری مردم و قانع کردن آنها رو بیاورند. چند نشست خبری و تکذیب در این حجم بدون شک اگر برعکس عمل نکند، اثر جدی هم نخواهد داشت.
شما می توانید متن منتشر شده در روزنامه ایران در تاریخ ۲۳ تیر ۱۴۰۱ را در اینجا بخوانید.