محسن فینیزاده | دانشجوی دکترای علوم ارتباطات
سال دوم ابتدایی بودم، نگاه بسیار آرمانی و اسطورهای به معلمها داشتم – که هنوز هم برای من بسیار محترم هستند- و تمام آرزوی من این بود که در آینده معلم بشوم، تا اینکه برای اولین بار دیدم که معلم ما هم از سرویس بهداشتی استفاده میکند، انگار تمام داشتههایم فرو ریخت، تا آن زمان فکر میکردم معلم جایگاه قدسی دارد و نیاز به هیچ چیزحتی قضای حاجت ندارد.
نگاه بعضی ها از جمله مسئولین به شبکه های اجتماعی بومی مانند همین نگاه هست، تصور این است که اگر شبکه های اجتماعی بومی فراگیر شود تمام مشکلات حل میشود و اصلا فکر نمیکنند بعضی موضوعات شبکه های اجتماعی ارتباطی به سرورهای شبکههایی که در کدام کشور هست ندارد. در حقیقت این مسئولین گمان میکنند شبکه اجتماعی بومی نوعی تقدس دارد که اگر فراگیر شود تمام مشکلات حل میشود و به این فکر نمیکنند بعضی از مشکلات و معضلاتی که امروز ما در شبکه های اجتماعی با آن درگیر هستیم منشاء فرهنگی و اجتماعی دارد.
اینکه در زیر پستهای شخصیتها، بعضی از کاربران توهین میکنند با تغییر اینستاگرام به هر شبکه اجتماعی بومی حل نمیشود، یا اینکه گروههای ناهنجار در حال شکل گیری و عضو گیری پنهان در شبکههای اجتماعی هستند با فیلترینگ و بستن حل نمیشود و باید حل این مشکلات نگاه به نخبگان علو انسانی داشت نه مهندسهای فناوری اطلاعات.
به بیان بهتر بعضی از موضوعاتی که از سوی عدهای مسئولین، کارشناسان و حتی دلسوزان کشور مطرح میشود ریشه در بومی یا غیر بومی بودن شبکه اجتماعی ندارد که بخواهیم با بومی کردن آن را برطرف کنیم، بلکه ریشه در ابزار شبکههای اجتماعی و فرهنگ جامعه دارد که باید راه حل را، در آن جا جستجو کرد و به جای سرمایه گذاریهای بزرگ در فناوری فیلترینگ و یا ساخت ریز ساختهای شبکههای اجتماعی، قدری هم در آنجا سرمایه گذاری کرد که مشکلات به صورت حذف صورت سوال حل نشود و فقط در پاسخ به مشکلات هر بستر نگوییم آنکه فیلتر است پس دیگر به ما مربوط نیست.
منظور نویسنده از این یادداشت نهی فیلتر کردن و یا عدم توجه به شبکه های اجتماعی بومی نیست، بلکه بایستی ضمن محدود کردن مضرات شبکه های اجتماعی و تقویت ایجابی شبکههای اجتماعی بومی به این فکر کرد که تمامی مشکلات شبکههای اجتماعی با بومی کردن و محدود کردن حل نمیشود و بایستی فکر عمیق تر با محوریت نخبگان برای حل آن ها کرد.
آنچه به عنوان راه حل یا حداقل توصیه از طرف نویسنده میتواند مطرح شود این است که بایستی مشکلات و چالشهای شبکههای اجتماعی را در چند دسته تقسیم بندی کرد، بعضی این مشکلات و چالشها از جنس ذات شبکههای اجتماعی میباشد که یا بایستی آن را پذیرفت و یا راه حلی از جنس خودش ارائه کرد، بعضی دیگر از این مشکلات قطعا راه حل ایجابی دارد و به جای سلب کردن باید به فکر تشویق کردن باشیم در بعضی دیگر از مشکلات باید به فکر راه حلهای فرهنگی و اجتماعی باشیم و البته بعضی از مشکلات و چالشهای شبکه اجتماعی با بومی شدن آن کمتر میشود ولی قطعا تمام مشکلات حل نمیشود.
شما می توانید متن منتشر شده در روزنامه ایران در تاریخ ۱۸ دی ۱۳۹۹ را در اینجا و اینجا بخوانید